سفر به بندرعباس
شاید که نه دقیقا 28 بهمن 91 با خانواده عزیزم رفتیم بندرعباس.اولش قرار نبود بریم ولی چون سفر باباجون به لبنان ما رو خیلی دلتنگ کرد به عنوان یک زنگ تفریح 3 روزه عازم بندر شدیم.محل اقامتمون هتل هما بود و از اون جاییکه مردمان جنوب کشور بسیار خونگرم و صبورند به غیر از یک مورد که جعبه دستمال کاغذی روی میز لابی هتل رو ریز ریز کردم دیگه برخورد جدی با خرابکاری های من نشد که اون هم دور از چشم مامان جون و باباجون بود . از اسانسور خوشم نمی اومد ولی عاشق میز پذیرش و سرامیک های براق و سفید کف هتل بودم.شاید به همین خاطر بود که مامان جون دید نمی تونه حریفم بشه وقتی به طبقه همکف میرسیدیم طوری وانمود میکرد که...
نویسنده :
مامان زینب
13:11