زینب خانمزینب خانم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

نی نی زینب

حجاب، چادر

ماه بانو، عسل چادریم ای به قربان حیایت خانوم مرد اگر مرد بود چلچراغ نفسش چادر توست ای به قربان حجابت بانو همه عشق من از چادر توست ... ...
10 آذر 1396

لحظه خداحافظی

- خاله نرین... - خاله میشه فاطمه بمونه... - پس ما دوباره کی می ریم کرمان... اینها صحبت های هر بار زینب خانمه وقت خداحافظی. و این تصاویر مربوط به سفر اخیر خاله ها به یزد هست و نگاه ملتمسانه زینب...   ...
10 آذر 1396

میهمانی شیرین

دوست هر چه قدیمی تر، خاطرات شنیدنی بیشتر. مدتی که باباجون کربلا مشرف شده بودن، خانم سرسنگی و بچه هاشون مهمان ما بودن. عالیییییی بود. بابای اونا هم کربلا رفته بودن. یاد باد آن روزگاران یاد باد... ...
22 آبان 1396

نگاه منتظر

اینکه خودت تنها باشی و یا مجبور باشی تنهایی رو انتخاب کنی یه مسأله هست ، اینکه به فرزندت توضیح بدی:«چرا تنهایی؟» یه مسأله ی دیگه. قصه اونجایی سخت میشه که فرزند تو حرف های نگفته رو از نگاه و حرکاتت می خونه و به خودت تحویل میده. و اونجایی همه چی به هم میپیچه که تو خودت هم میدونی این دلایل برای او نه قابل فهم است و نه قابل قبول! دختر خوبم، پرسیدی: «چرا باباجون خیلی وقتا نیست پیشمون؟». شاید باباجون دوست داشته باشه این شعر رو برات بخونه: جان منی از این عزیزتر نمی شود جان منی و خوش به حالت که مادرت تو را مثل گوش ماهی هایی که خودش کنار دریا کشف کرد، دوست می دارد برایت یک مشت، بوسه می فرستم ...
4 آبان 1396

به چه می اندیشی

5 تا 6 سالگی دوره خاصی از کنجکاوی از جانب بچه هاست. عمده سوالات زینب خانم هم در این دوره زمانی در مورد موضوعات زیر هست که تقریبا بین بچه ها عمومیت داره: 1.پیری، مرگ و پایان زندگی 2.راه های زیبا جلوه کردن خانما 3.دوستان خیالی « مامان میشه وقتی پیر شدی موهات رو رنگ کنی تا سفید نباشه! کاشکی خیلی عمر داشتیم و هیچ وقت تموم نمی شد اما باز هم خوبه که بعد توی بهشت همیشه زنده می مونیم. خدا، خانمه یا آقاست؟ اگه همه جا هست پس خیلی پاهای بزرگی داره! مامان من میخوام وقتی خاله بازی می کنم آرایش کنم خوشگل تر بشم.چرا بعضی خانما توی خیابون آرایش میکنن و بعضی آقا یون موهاشون بلنده مثل خانما. مامان من دوست دارم معلم بشم بعد مث...
4 آبان 1396

خواهری، دوستت دارم...

درسته که گاه و بی گاه حسادت های کودکانه زینب خانم رو نسبت به خواهرش میبینیم اما ایمان داریم که دور از چشم ما ضحی رو با دل و جون مهربونی میکنه. چنان نمایش عروسکی برای خواهر کوچولو اجرا میکنه که چندین دقیقه ضحی رو مبهوت خودش نگه میداره. انار خوردن و بستنی خوردنشون هم حکایت زیبای خواهریست .   ...
4 آبان 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی زینب می باشد