نگاه منتظر
اینکه خودت تنها باشی و یا مجبور باشی تنهایی رو انتخاب کنی یه مسأله هست ، اینکه به فرزندت توضیح بدی:«چرا تنهایی؟» یه مسأله ی دیگه. قصه اونجایی سخت میشه که فرزند تو حرف های نگفته رو از نگاه و حرکاتت می خونه و به خودت تحویل میده. و اونجایی همه چی به هم میپیچه که تو خودت هم میدونی این دلایل برای او نه قابل فهم است و نه قابل قبول!
دختر خوبم، پرسیدی: «چرا باباجون خیلی وقتا نیست پیشمون؟». شاید باباجون دوست داشته باشه این شعر رو برات بخونه:
جان منی از این عزیزتر نمی شود
جان منی و خوش به حالت که مادرت
تو را مثل گوش ماهی هایی که خودش کنار دریا کشف کرد، دوست می دارد
برایت یک مشت، بوسه می فرستم
باز هم هست
از این بوسه های عاشقانه برایت زیاد کنار گذاشته ام
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی