زینب خانمزینب خانم، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

نی نی زینب

منطق من اینه !

خدا لعنت کنه این کشورهای بی منطق رو که به بچه ها درس لجبازی و بی منطق رفتار کردن ، می دن. متاسفانه دختر 3 سال و اندی من رفتارش شده شبیه دولت مردان امریکا و انگلیس و فرانسه! نمی دونم شاید رفتار اونا شبیه یه بچه 3 ساله هست... - مادر: این کار اشتباهه؟ - بچه: هر چی من بخوام! - مادر: این حرف رو نزن؟ - بچه: هر چی من بگم!   ...
30 مهر 1394

مهد قرآن بچه های بهشت

همه چیز بستگی به حال و هوای دلت داره... حال دل که خوب باشه، هم آدم ها دوست داشتنی تر می شوند و هم دنیایت مهربانتر. گاهی اوقات آنقدر « دلم می خواست هایم » زیاد می شوند که می ترسم 70 سال برایش کافی نباشد!!! یکی از این «دلم می خواست ها»ی آدم ها دیدن روپوش مدرسه به تن فرزندشون هست. این زینب خانم منه که روپوش مهد قرآن رو به تن کرده. من خوابم میاد... اینم بقیه دوستای زینب جون... از تموم مربیان و مدیر فهیم و فرهیخته مهد کودک گلباران تشکر می کنم. زینب خانم روزای خوبی رو اونجا گذروند. از صمیم قلب ممنونم.   ...
22 مهر 1394

مهاجر الی الله

    روزها پر وخالی می شوند مثل فنجان های چای در تنهایی و سکوت                                                      ناگهان قلبت را خاطره ای، سخت می فشرد آه، کاش همه زنده بودند و می گفتی: « حجتان مقبول، خوش آمدید...» امروز اولین گروه مسافران بیت الله الاحرام آمدند دخترکم، دستم به نوشتن نمی رود بگذار سکوت...
12 مهر 1394

فاجعه منا

زیبای کوچک: خونه ی خدا خیلی محترمه. به همین خاطر اونجا حتی نباید پشه ی مزاحم رو کشت. چه جوری میشه باور کرد هزاران نفر انسان پاک رو در خانه امن خدا به شهادت رسوند؟!     ...
4 مهر 1394

سلام امام رضا

ما داریم میریم مشهد... خبر سفر رو وقتی برگشتم براتون میذارم. فعلا این عکس ها رو ببینید. این عکس صرفا جهت نمایش گیسوی بافته شده دختر گرفته شده و هیچ ارزش قانونی دیگری ندارد . ...
17 شهريور 1394

خنده ی الاغ!

امروز بعد از بازی و نقاشی کشیدن، قرار شد زینب خانم دامن منو بگیره و من تند بدوم و ایشون لذت ببرن! - واه! بچه جون چرا اینجوری میخندی ؟ زشته عزیزم! - خوب، دوست دارم خنده الاغ کنم! - اما این خنده زشته! - چرا خودت همش کاغذها رو پرینت میکنی ؟! - چه ربطی داره؟ - چون که! - چون که چی؟ - چون که و همین که گفتم!!! من که دلم شکست! - خدا نکنه دلت بشکنه... بیا دامن منو بگیر... دوباره فضای خونه پر از شادی و خنده های الاغ شد!!!! ...
16 شهريور 1394

کدبانو کیه؟

به نظر من کدبانو به کسی میگن که نه تنها آشپزی ای در حد متوسط داره بلکه آشپزخونه ی اون هم مثل پیچ و مهره های ساعت، مکانی منظم و تمیز و تحسین برانگیز هست.ضمن اینکه تا حد امکان وسایل آشپزخونه بهتره با هم همخونی داشته باشن. هر چند از نظر زینب خانم، کدبانو کسی هست که برای دخترش آب بیاره و درس نخونه!!! مهم نیست... موارد اختلافی من و دختر از تعداد انگشت های یک دست فراتر میره. این روزا باباجون نیستن و برای یه سفر کاری به تبریز رفتن. فرصت مناسبی برای نظافت کابینت حبوبات دست داد. زینب خانم تمیز کردن لپه ها رو به عهده گرفت.       ...
30 مرداد 1394

روز دختر مبارک

روز دختر با تبریک مامان بزرگ به مامان جونم شروع شد. مامان جون هم که می خواست خاطره خوبی از این روز رو در ذهنم ثبت کنم، بعد از باشگاه منو برد لباس فروشی و گفت: عزیزم برو یه لباس مناسب انتخاب کن. طبق معمول از اول لباس فروشی شروع کردم و همه مدلها رو امتحان کردم تا اینکه... وای،خودشه !!! لباس صورتی با گلهای بهاری!!! با شادی گفتم: همینو می خوام. مامان جون منو بوسید و گفت: روز دختر مبارک... شب نوبت باباجون بود تا خاطره روز دختر رو با ماژیک رنگی در ذهنم پر رنگ کنه. - زینب خانم بریم بیرون شام بخوریم. چی بخوریم؟ من با ذوق گفتم: سوخاری!!! مرغ سوخاری با سس قرمز!!! شام که تموم شد ، باباجون منو بوسید و گفت: روز...
28 مرداد 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی زینب می باشد