خنده ی الاغ!
امروز بعد از بازی و نقاشی کشیدن، قرار شد زینب خانم دامن منو بگیره و من تند بدوم و ایشون لذت ببرن!
- واه! بچه جون چرا اینجوری میخندی ؟ زشته عزیزم!
- خوب، دوست دارم خنده الاغ کنم!
- اما این خنده زشته!
- چرا خودت همش کاغذها رو پرینت میکنی ؟!
- چه ربطی داره؟
- چون که!
- چون که چی؟
- چون که و همین که گفتم!!! من که دلم شکست!
- خدا نکنه دلت بشکنه... بیا دامن منو بگیر...
دوباره فضای خونه پر از شادی و خنده های الاغ شد!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی