شلوار جیرینگ جیرینگی

تقریبا 60 درصد روز مره گی های ما بر پایه (اتفاقات) رقم میخوره . مثلا میگیم :اتفاقا امروز فلانی رو دیدم یا اتفاقا امروز به این نکته فکر میکردم یا اتفاقا امروز خودش زنگ زد! ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم و چند روز پیش اتفاقی از پاساژ ستاره سر در آوردیم و کاملا اتفاقی شلوار جالبی چشمم رو گرفت. چون دخترم قد بلند تشریف دارن از خانم فروشنده خواستم شلوار مذکور رو برای یه دختر 2 ساله بیارن که ببینم .خلاصه در حالیکه زینب خانم با دسته اسباب بازیش فک و بینی و ناحیه پیشانی(سمت چپ) صورت باباجونش رو هدف گرفته بود، بنده در کمال خونسردی درباره رنگ شلوار با خانم فروشنده صحبت میکردم( ولی وقتی خریدم تموم شد فهمیدم چه بلایی سر باباجون آورده!)

وقتی اومدیم خونه زینب خانم با خوشحالی شلوار رو ورانداز کرد و گفت : جیرینگ جیرینگی! و حالا ما هستیم و این شلوار! روز دستشه ،شب بالای سرش! وقتی بیرون میریم مدام راه میره که صدا بده. آخه پایین پاچه های شلوار رشته هایی آویزون شده که به هر رشته گو ی های شیشه ای رنگی دوخته شده که وقتی راه میره آدم رو یاد موسیقی بتهوون میندازه! از اون بدتر اینکه هر کس میبینه میگه: سایز بزرگش هم داشت؟!!!!اولش فکر میکردم باهام مزاح میکنن ولی بعد فهمیدم سوالشون جدی بوده. ( گل بود به سبزه نیز آراسته شد!)