ببین عزیزم...
زینب جان، عزیزم : منم مثل تو بچه بودم و قدکشیدم. آروم آروم با دنیای اطرافم دوست شدم. بعد از یه خلاء زمانی وحشتناک، خدا تو رو در آغوشم قرار داد. این تنها یه مادره که میتونه در هر شرایطی فرزندش رو زیبا ببینه اما این دوست داشتن قرار نیست از طرف سایر آدم های زندگیت( عمه و خاله و ...) هر لحظه وجود داشته باشه. یادت نره کارهای بد، تصویر بدی از تو توی ذهنشون می سازه. جدیدا میبینم توقعات بیجای تو از اطرافیانت، براشون خوشایند نیست. دقت کن، گلم. منم مثل تو بچه بودم ولی با شرایط خیلی متفاوت. تو دختر اول و خاتون خونه هستی و من دختر آخر (آخر الکی نه، آخری که میگم یعنی هیچ کس باورش نمیشده بعد از 3 تا دختر، چهارمی هم دختر باشه، حتی شنیدم تا ...
نویسنده :
مامان زینب
0:01