باغ لاک پشت!
باباجون امسال یه باغ اجاره کرده تا از گرمای شدید یزد فرار کنیم و به دامن طبیعت پناه ببریم. این باغ یه لاک پشت داره به همین دلیل من بهش میگم باغ لاک پشته! وقتی باد برگ های درخت ها رو تکون میده خیلی هیجان زده میشم. زمانی هم که عمه فاطمه میخواد روی آتیش برنج دم بده چوب کوچک پیدا میکنم. الان هم کاملا متفکرانه روی تنه درخت به این فکر میکنم که چرا عرفان کوچولو منو اذیت میکنه!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی