مداد شمعی های من کو؟
برای اولین بار بود که میتونستم یکی از اتاق های خونه ی پر از مهرمون رو تمیز و جارو و گردگیری کنم ولی از زینب خانم خبری نباشه.
- زینب خانم ، چیکار میکنی؟
- دارم مداد شمعی هامو آشغالی میکنم!
- یعنی چی آشغالی میکنم؟
- اینجوری دیگه...
باورم نمیشد، اول رفته بود تمام کشوی قاشق ها رو خالی کرده بود کنارش و از بین اونا گردو شکن رو برداشته و یکی یکی مداد شمعی ها رو داخل گردو شکن گذاشته بود و فشار داده بود. بعد به له شده مدادها میگفت :حالا آشغالی شده!
- حالا که مداد شمعی ها رو آشغالی کردی همه اونا قهر میکنن و میرن سرزمین گمشده ها...
- مامان بد اخلاق.....
- !!!!!!!!!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی