زینب خانمزینب خانم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

نی نی زینب

من و فاطمه

من و فاطمه وقتی با هم هستیم... بله، داشتم میگفتم من و فاطمه (دختر خاله حمیده) وقتی با هم باشیم دیگه کسی رو به بازیمون راه نمی دیم. ما می تونیم ساعت ها با هم خاله بازی و آشپزی کنیم بدون اینکه خسته شیم. ما حتی شعرهایی که توی مهد یاد گرفتیم رو یواشکی برای هم می خونیم که کسی متوجه نشه. از همه مهم تر، برای اینکه لج پارسا رو در بیاریم وقتی راه می ریم دستای هم رو می گیریم. ما دو تا خیلی بد جنسیم... ...
10 آذر 1395

دانه های برف

بعد از یک دوره سرمای سوزناک کویری، شاهد ریز دانه های برف بودیم. - زینب بدو داره برف می باره. - مامان خیلی بی معرفتی ! دستم رو بگیر بیام بالا منم ببینم. دخترم رو کمک میکنم و میاد روی صندلی می ایسته و آروم نگهش می دارم که مزاحم غرق نگاهش نباشم. - مامان بریم برف بازی؟ - الان نمیشه. باید اونقدر برف بیاد که روی زمین بشینه. فردا صبح میریم. صبح شده و الوعده وفا...   ...
10 آذر 1395

پاییز95

از بس که خدا عاشق نقاشی بود هر فصل به روی بوم، یک چیز کشید یک بار ولی گمان کنم شاعر شد یک گوشه دنج رفت و پاییز کشید زینبم هدیه پاییز است. هدیه آذر ماه. هدیه کمی سرما. چه کنم که گاه خاطرات چنان سریع مرور می شوند که دست خودت نیست گریه میکنی... ...
7 آبان 1395

لبخند شیرین

این عکس مربوط به زینب خانمه که امسال روی تمام وسایل مهدش چسبانده شده . نامبرده نفس مامان و باباشه. لذا در صورت مشاهده ماشاءا... فراموش نشود. ...
26 مهر 1395

همکاری

یه وقتایی هست که تو دلت می خواد خیلی زود از شر یه کار خلاص شی. به همین خاطر از اینکه یه نفر بیاد و تو رو معطل کنه ناراحت میشی. هفته پیش باباجون تهران بود و من هم طبق معمول سراغ جمع آوری آذوقه خونه! نوبت بسته بندی گوشتای چرخ کرده رسید. از اونجایی که بوی گوشت خام اذیتم میکنه، گفتم سریع بسته بندی کنم که تموم شه که زینب خانم سر رسید. قبلش باهام قهر کرده بود و نمی شد طردش کرد. خلاصه قاشق قاشق گوشت رو داخل پلاستیک می ریخت و آروم آروم برام توضیح می داد چه جوری میشه قشنگ مثل سیندرلا!!! آماده شون کرد. نشون به اون نشونی که ما یک ساعت کار 10 دقیقه ای رو انجام دادیم. این وسط ضحی لی لی هم یه چرت زد. ...
17 مهر 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی زینب می باشد