زینب خانمزینب خانم، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

نی نی زینب

کاردستی

دیروز با زینب جون از فرصت استفاده کردیم و همین که ضحی خوابید، رفتیم سراغ کاردستی درست کردن. ماشین بستنی. ...
24 ارديبهشت 1396

لباس باله

تابستان سال گذشته بود که زینب جان رو در کلاس باله ثبت نام کردم. دلیل انتخاب این کلاس، بیشتر جذابیت اون برای دختر بچه ها بود. هم لباس و کفش رقص باله و هم معلم فوق العاده شاد و مهربان این کلاس باعث شده بود بچه ها برای روزهای فرد هفته لحظه شماری کنن. از طرفی این رقص می تونست به نوعی ورزش ژیمناستیک هم به شمار بیاد. آمادگی جسمانی زینب در ماه اول به وضوح پیشرفت کرده بود. چند روز پیش لباس رو از توی کمد درآورد و برای ما کمی نمایش انجام داد. خلاصه بعد دو ماه و نیم رفتن به کلاس، خانم پطروسیان که ارمنی بودن دیگه نیومدن. از اونجایی که یک هفته پیش از این اتفاق، پای من شکسته بود و با مشقت زینب رو ...
10 ارديبهشت 1396

آشپزی

این روزا درست کردن غذا در خونه ی ما شده دردسر! پشت سر من وارد آشپزخونه شده و ابراز فضل میکنه. منم برای خلاصی از صحبت ها و سوالهای تمام نشدنی خانم خانما قسمتی از کار آشپزی رو بهش می سپرم که هم چیزی یاد بگیره و هم سرگرم شه. در درست کردن این دلمه بادمجان هم، زینب خانم مسئول پاک کردن لپه ها و پر کردن بادمجان ها بوده. ...
10 ارديبهشت 1396

شورانتخابات

من و دخترام با شرکت در برنامه انتخاباتی کاندیدای موردنظر سعی کردیم مشارکت سیاسی خودمون رو پررنگ کنیم. ...
10 ارديبهشت 1396

روضه خوانی

امسال هم برای سی و دومین سال پیاپی مراسم روضه خوانی عمو جلال بر گزار شد. یک هفته پر از جنب و جوش و همکاری. دم غروب که فرش های روضه در حیاط پهن و سماور و بخاری روشن می شد، حس خوب آرامش در مویرگ های مغز آدم تزریق میشد. دویدن و بازی بچه ها توی حیاط فرش شده نشان از شروع مراسم بود.باباجون در حالیکه سیستم صوتی رو امده می کرد به بچه ها توصیه می کرد آرام باشن که باباحاجی عصبانی نشه. با بلند شدن صدای اذان مردم کم کم جمع میشدن و همه چی شکل رسمی به خودش می گرفت. این عکس مربوط به لحظاتی قبل از شروع مراسمه. ...
21 فروردين 1396

خانه تکانی

پست خانه تکانی باید قبل تر از اینا گذاشته می شد اما به دلایل کمبود وقت به الان موکول کردم. خانه تکانی امسال ما چندان رونق نداشت و صرفا کتابخانه رو جا به جا کردیم که همین مسأله زینب رو به وجد آورده بود. ...
21 فروردين 1396

من و عید نوروز

عید نوروز امسال با حضور ضحی خانم متفاوت بود. ما برای انجام هر کار و هر برنامه ای باید می دیدیم احوالات نی نی چه جوریه؟ خواب کافی داشته، سوپ خورده، شکمش کار کرده و ... به همین دلیل هم برنامه مسافرت به جیرفت با زمان بندی خاص انجام شد و هم خریدهای عید. خدا رو شکر که در مجموع کودک آرامیه. زینب در کنار حساسیت های جدیدش به ضحی لی لی، سعی کرده این موجود جدید رو درک کن و با اون کنار بیاد. تصمیم گرفتیم نوروز امسال رو هم در کنار مامان بزرگ و بابا بزرگ باشیم و هم در کنار عزیز و باباحاجی. خدا رو شکر در جمع صمیمانه این بزرگترها سفر خوبی داشتیم. ...
8 فروردين 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی زینب می باشد