زینب خانمزینب خانم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

نی نی زینب

نگاه منتظر

اینکه خودت تنها باشی و یا مجبور باشی تنهایی رو انتخاب کنی یه مسأله هست ، اینکه به فرزندت توضیح بدی:«چرا تنهایی؟» یه مسأله ی دیگه. قصه اونجایی سخت میشه که فرزند تو حرف های نگفته رو از نگاه و حرکاتت می خونه و به خودت تحویل میده. و اونجایی همه چی به هم میپیچه که تو خودت هم میدونی این دلایل برای او نه قابل فهم است و نه قابل قبول! دختر خوبم، پرسیدی: «چرا باباجون خیلی وقتا نیست پیشمون؟». شاید باباجون دوست داشته باشه این شعر رو برات بخونه: جان منی از این عزیزتر نمی شود جان منی و خوش به حالت که مادرت تو را مثل گوش ماهی هایی که خودش کنار دریا کشف کرد، دوست می دارد برایت یک مشت، بوسه می فرستم ...
4 آبان 1396

به چه می اندیشی

5 تا 6 سالگی دوره خاصی از کنجکاوی از جانب بچه هاست. عمده سوالات زینب خانم هم در این دوره زمانی در مورد موضوعات زیر هست که تقریبا بین بچه ها عمومیت داره: 1.پیری، مرگ و پایان زندگی 2.راه های زیبا جلوه کردن خانما 3.دوستان خیالی « مامان میشه وقتی پیر شدی موهات رو رنگ کنی تا سفید نباشه! کاشکی خیلی عمر داشتیم و هیچ وقت تموم نمی شد اما باز هم خوبه که بعد توی بهشت همیشه زنده می مونیم. خدا، خانمه یا آقاست؟ اگه همه جا هست پس خیلی پاهای بزرگی داره! مامان من میخوام وقتی خاله بازی می کنم آرایش کنم خوشگل تر بشم.چرا بعضی خانما توی خیابون آرایش میکنن و بعضی آقا یون موهاشون بلنده مثل خانما. مامان من دوست دارم معلم بشم بعد مث...
4 آبان 1396

خواهری، دوستت دارم...

درسته که گاه و بی گاه حسادت های کودکانه زینب خانم رو نسبت به خواهرش میبینیم اما ایمان داریم که دور از چشم ما ضحی رو با دل و جون مهربونی میکنه. چنان نمایش عروسکی برای خواهر کوچولو اجرا میکنه که چندین دقیقه ضحی رو مبهوت خودش نگه میداره. انار خوردن و بستنی خوردنشون هم حکایت زیبای خواهریست .   ...
4 آبان 1396

مهر 96

به لطف خدا زینب خانم به مقطع پیش دبستانی 2 رسید. مدرسه " عروج اندیشه" انتخاب ما بود. امیدوارم در آینده از اینکه چنین تصمیمی برات گرفتیم، راضی باشی. ...
8 مهر 1396

مامان مواظبش باش

فکر میکنم تا ضحی بزرگ شه، شاهد توقف رشد قد و وزن و دور سر زینب بانو باشیم! چرا؟ چون مرتب نگران خواهرشه. - ضحی چی کردی توی دهنت؟ - ضحی الان میفتی؟ - آب ریخت روی لباسش، الان سرما میخوره؟ - مامان خواب نری، ضحی هنوز خواب نرفته! - مامان من رفتم بیرون، گریه کرد؟ پیش خودم فکر میکنم کاش این وابستگی الان دوره بچه گی تبدیل بشه به همبستگی دوره بزرگسالی. اون وقت با خیال راحت می تونم پا روی پا بندازم و بگم: اگه منم نباشم دو تا خواهر همدیگه رو محکم نگه می دارن و خدا هم پشت شونه.   ...
27 خرداد 1396

مباحث عمیق روان شناسی

همین که در ماشین رو می بندیم، شروع میشه. من یه قصه بگم... نه، نه... میخوام در مورد استرس براتون بگم. ( این جملات واقعیه و زینب ما رو هم متعجب میکنه. از مهد بچه های بهشت به واسطه آموزش های قرآنی و روان شناسانه ممنونم). وقتی آدما عصبانی میشن مثل اینه که آتیش گرفتن پس باید برای کم شدن عصبانیت آب بخوریم و بگیم سلام بر حسین. استرس هم همین طوریه. وقتی استرس داری باید 3 تا نفس عمیق بکشی و 10 قدم راه بری. بعد اگر ترسیده بودی هم 3 بار آیت الکرسی بخونی. بار اول یه دونه فرشته میاد پیشت. بار دوم، 2 تا فرشته میاد و بار سوم که آیت الکرسی بخونی همه فرشته میان تا مراقبت باشن. مثلا وقتی مامان از دست ضحی عصبانی میشه نباید ضحی رو دعوا کنه، با آرامش ضحی ر...
22 خرداد 1396

خواهرانه

همیشه داشتن یک خواهر یا یک برادر برای بچه ها آرزوست. وقتی با ضحی لی لی میریم دنبال زینب و وارد کلاسشون میشیم، بچه هایی که تک فرزند هستن بیشتر به ضحی توجه میکنن و سوالات تخصصی ازش می پرسن. مثلا : - زینب شبا کدومتون زودتر میخوابین؟ - زینب بهش اسباب بازی میدی؟ - فقط شیر میخوره؟ پاستیل بهش نمیدی؟ - وای دندون داره؟ گازت گرفته تا حالا؟ ژست زینب و جواب دادنش دیدنیه. طوری حرف میزنه که انگار من به عنوان مادر ضحی صرفا نقش به دنیا آوردنش رو داشتم! ...
22 خرداد 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی زینب می باشد